I'm giving up the ghost of love
in the shadows cast on devotion
She is the one that I adore
creed of my silent suffocation
Break this bittersweet spell on me
lost in the arms of destiny
Bittersweet
I won't give up
I'm possessed by her
Break this bittersweet spell on me..
lost in the arms of destiny
I'm wearing a cross
she's turning to my good
Break this bittersweet spell on me
lost in the arms of destiny
Break this bittersweet spell on me..
lost in the arms of destiny
Bittersweet
I want you
I'm only wanting you
And I need you
I'm only needing you
Break this bittersweet spell on me
lost in the arms of destiny
Break this bittersweet spell on me
lost in the arms of destiny
Deep
ژرف
Feel my heart burning
Deep inside... yearning
I know it is coming
حس میکنم اعماق قلبم میسوزد
از اشتیاق…
میدانم که آن فرا میرسد
A fettered heart, waking
A tainted youth, fading
Leave it all behind
Delirious again
Mesmerise my senses
Souls entwine one more time
قلبی به بند کشیده بیدار میشود
جوانی آلوده ، محو میشود
همه را پشت سر رها کن
هذیانگویی دوباره
احساسات مرا به خواب (هیپنوتیزم) ببر
ارواح بار دیگر در هم میپیچند
All our times will come
Searching oblivion
Leaving nothing but the memories of
All the things you give
They're all you'll leave behind
Within their mind
زمان همهی ما فرا رسیده
جست-و-جوی فراموشی
ترک هیچ چیز به جز
خاطرهی هر آنچه تو دادهای
که تمام آن چیزیست که تو در خاطرهی آنها
باقی خواهی گذاشت
Open laughter held in distant days
Eternal stars have changed
I know that it can't be the same
There's no romance for you tonight
خندههای به جای مانده در روزگاران دور را آشکار کن
ستارگان ازلی تغییر کردهاند
میدانم که این نمیتواند همان باشد
امشب اینجا (داستان) عاشقانهای برای تو نیست
Feel my heart burning
Deep inside... yearning
I know it is coming
حس میکنم اعماق قلبم میسوزد
از اشتیاق…
میدانم که آن فرا میرسد
All our times will come
Searching oblivion
Leaving nothing but the memories of
All the things you give
They're all you'll leave behind
Within their mind
زمان همهی ما فرا رسیده
جست-و-جوی فراموشی
ترک هیچ چیز به جز
خاطرهی هر آنچه تو دادهای
که تمام آن چیزیست که تو در خاطرهی آنها
باقی خواهی گذاشت
And time recedes every day
You can search your soul but you won't see
As we pass ever on and away
Towards some blank infinity
و زمان هر روز پس میرود
تو میتوانی روحت را جست-و-جو کنی اما نخواهی دید
همچنانکه ما همواره در گذر و دور شدن هستیم
در امتداد ابدیتی پوچ
Flying
"Anathema"
Started a search to no avail
A light that shines behind the veil trying to find it
And all around us everywhere
Is all that we could ever share if only we could see it
Feel there's truth that's beyond me
Life ever changing weaving destiny
And it feels like I'm flying above you
Dream that I'm dying to find the truth
Seems like your trying to bring me down
Back down to earth back down to earth
Layers of dust and yesterdays
Shadows fading in the haze of what I couldn't say
And though I said my hands were tied
Times have changed and now I find I'm free for the first time
Feel so close to everything now
Strange how life makes sense in time now
And it feels like I'm flying above you
Dream that I'm dying to find the truth
Seems like your trying to bring me down
Back down to earth back down to earth
Back down to earth back down to earth
Back down to earth back down to earth
Back down to earth back down to earth
پرواز
یک جستجوی بی ارزش آغاز کردم...
نوری که می درخشد پشت حجاب و می کوشد تا آنرا بیابد!
و همه جا در پیرامون ما...
همه چیزی است که همواره سهم می بردیم، اگر می توانستیم آنرا ببینیم!
احساس می کنم حقیقتی وجود دارد که برتر از من است!
زندگی همواره بافت سرنوشت را تغییر می دهد!
و این احساسی است همانند اینکه من بالای سر تو پرواز می کنم!
رویایی میبینم، که می میرم تا حقیقت را بیابم!
اینطور به نظر می رسد که تلاش می کنی مرا پایین بکشی!
بازگشت به زمین، بازگشت به زمین
لایه های غبار دیروزها...
سایه ها در ابهام چیزی که نمی توانستم بیان کنم محو می شوند!
و گرچه من گفتم دستانم در بند بودند...
زمانه تغییر کرده، و من اکنون دریافتم که برای اولین بار آزاد هستم!!!
اکنون احساس می کنم به همه چیز نزدیک هستم!
عجیب است که زندگی در این زمان چگونه احساس می شود!
و این احساسی است همانند اینکه من بالای سر تو پرواز می کنم!
رویایی میبینم، که می میرم تا حقیقت را بیابم!
اینطور به نظر می رسد که تلاش می کنی مرا پایین بکشی!
بازگشت به زمین، بازگشت به زمین
بازگشت به زمین، بازگشت به زمین
بازگشت به زمین، بازگشت به زمین
بازگشت به زمین، بازگشت به زمین
تنها تنها...
چو باد عزم سر کوی یار خواهم کرد
نفس به بوی خوشش مشکبار خواهم کرد
به هرزه بی می و معشوق عمر می گذرد
بطالتم بس از امروز کار خواهم کرد
هر آب روی که اندوختم ز دانش و دین
نثار خاک ره آن نگار خواهم کرد
چو شمع صبحدمم شد ز مهر او، روشن
که عمر در سر این کار و بار خواهم کرد
به یاد چشم تو خود را خراب خواهم ساخت
بنای عهد قدیم استوار خواهم کرد
صبا کجاست که این جان خون گرفته چو گل
فدای نکهت گیسوی یار خواهم کرد
نفاق و زرق نبخشد صای دل حافظ
طریق رندی و عشق اختیار خواهم کرد