ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | |||
5 | 6 | 7 | 8 | 9 | 10 | 11 |
12 | 13 | 14 | 15 | 16 | 17 | 18 |
19 | 20 | 21 | 22 | 23 | 24 | 25 |
26 | 27 | 28 | 29 | 30 | 31 |
There is something on my mind
یه چیزایی تو ذهن من هست,
and I'm losing concentration
و من تمرکزم رو از دست دادم
And I feel it everytime
من هر زمان احساس می کنم,
that you are near me
که تو نزدیک من هستی.
I could tell you all about
من نمی تونم بهت بگم همه چیز رو
your picture at my bedside
تصویر تو در کنار من هست
I should call you sometime
من باید صدات کنم گاهی اوقات
and talk it over.
و صحبت به پایان میرسه
'Cos I get a kick inside,
چو من باید ضربه ای از درون بخورم
and I feel a tingle too
و احساس کنم درد را
It just comes from time to time
این بارها و بارها اتفاق افتاده
And it only happens,
و این تنها اتفاق
When I think of You
وقتی هست که من به تو فکر می کنم
sleeping
خوابیدم
when I'm dreaming, when I wake up, when I think of you
وقتی که خواب میبینمُ وقتی که بیدا میشمُ وقتی که بهت فکر می کنم
walking
قدم میزنم
when I'm talking
وقتی که صحبت می کنم
when I look up
وقتی که نگاه می کنم
when I think of You,
وقتی که به تو فکر می کنم
take me away to a land of mass confusion
راه من را در پیش بگیر و تمرکز کن
And I don't know what to say
و من نمی دونم که چی باید گفت
when I am near you
وقتی که کنارتو هستم
I could stand here all day long
من نمی تونم تمام طول روز اینجا بشینم
just staring at your window
فقط از پنجره تو شروع کنم
But I have so much to do
اما من این کار رو خیلی زیاد انجام میدم
that's so important
این خیلی مهم هست
Then I get a kick inside, and I feel a tingle too
It just comes from time to time
این بارها و بارها اتفاق افتاده
And it only happens
و این تنها اتفاق
When I think of You
وقتی هست که من به تو فکر می کنم
sleeping
خوابیدم
وقتی که خوب میبینمُوقتی که بیدار میشم
When I think of you
وقتی که به تو فکر می کنم
walking
قدم میزنم
when I'm talking, when I look up
وقتی که صحبت میکنم ُوقتی که نگاه میکنم
when I think of You
وقتی که به تو فکر میکنم
may get the feeling that I'm dancing on the ceiling
وقتی که این احساس رو میکنم انگار میرقصم اون بالاها !
When I get a kick inside, and my head is spinning too
وقتی که این به من وارد میشهُ و ذهن من قاطی میشه
It just comes from time to time
این بارها و بارها اتفاق افتاده
And it only happens
و تنها اتفاق
When I think of You,
وقتی هست که من به تو فکر میکنم
sleeping
خوابیدم
when I'm dreaming, when I wake up
وقتی خواب میبینمُوقتی که بیدار میشم
When I think of you
وقتی به تو فکر میکنم
وقتی با عکست آروم صحبت میکنمُ وقتی که بوسش میکنمُ وقتی به تو فکر میکنم
When I think of you, when I'm dreaming we're together, on my sofa
وقتی به تو فکر میکنمُ وقتی که خواب میبینم تا آخر با هم هستیمُ روی مبل من
When I think of you
وقتی به تو فکر میکنمُ وقتی که آرزو میکنم بوست کنمُ وقتی ما با هم میرقصیم ُوقتی هست که به
تو فکر میکنم
این اشانتیون هم ایده ی جالبی بودا! خیلی حال داد!
اقا ممنون که بازم از کریس دی برگ گذاشتی !))
بازم فدات داداشی.از این اشانتیون ها باز می ذارم...