Soheil Nafisi - Paria

این آهنگ را از دست ندین (ندهید!) یک کار بی نظیر مانند تمام کارهای سهیل نفیسی.    

 

یکی بود یکی نبود
زیرِ گنبدِ کبود
لُ-خت و عور تنگِ غروب سه تا پری نشسّه بود.

گیسِ شون قدِ کمون رنگِ شبق
از کمون ُبلَن تَرَک
از شبق مشکی تَرَک. 

زار و زار گریه می کردن پریا
مثِ ابرایِ باهار گریه می کردن پریا. 

از افق جیرینگ جیرینگ صدای زنجیر می اومد
از عقب از توی برج ناله ی شبگیر می اومد...

پریا هیچ چی نگفتن، زار و زار گریه میکردن پریا
مث ابرای باهار گریه می کردن پریا

« ـ پریای نازنین
چه تونه زار می زنین؟
توی این صحرای دور
توی این تنگ غروب
نمی گین برف میاد؟
نمی گین بارون میاد؟
نمی ترسین پریا؟
نمیاین به شهر ما؟ 

شهر ما صداش میاد، صدای زنجیراش میاد 

امشب تو شهر چراغونه
خونه ی دیبا داغونه
مردم ده مهمون مان
با دامب و دومب به شهر میان
داریه و دمبک می زنن
می رقصن و می رقصونن
غنچه ی خندون می ریزن
نُقل بیابون می ریزن
های می کشن
هوی می کشن:
« ـ شهر جای ما شد!
عید مردماس، دیب گله داره
دنیا مال ماس، دیب گله داره
سفیدی پادشاس، دیب گله داره
سیاهی رو سیاس، دیب گله داره ...»
 پریا هیچ چی نگفتن، زار و زار گریه می کردن پریا
مث ابرای باهار گریه می کردن پریا ... 

خوب، پریای قصه!
مرغای پرشیکسّه!
آبِ تون نبود، دونِ تون نبود، چائی و قلیون تون نبود؟
کی بتون گفت که بیاین دنیای ما، دنیای واویلای ما
دنیای ما قصه نبود
پیغوم سر بسّه نبود.
دنیای ما خار داره
بیابوناش مار داره
هر کی باهاش کار داره
دلش خبردار داره! 

دنیای ما - هی ،هی ، هی !
عقب آتیش – لی ، لی ، لی !
تو قلب شب که بد گله آتشی بازی چه خوشگله! 

آتیش! آتیش! - چه خوبه!
حالام تنگ غروبه
چیزی به شب نمونده
به سوز تب نمونده
به جستن و واجَستن
تو حوض نقره جَستن...


(لینک درست شد)
نظرات 2 + ارسال نظر
سایه چهارشنبه 15 آبان‌ماه سال 1387 ساعت 06:22 ب.ظ http://www.shekofe.blogsky.com

خجالت نمی کشی این قدر دیر آپ می کنی مردم می خوان ترنه گوش کنن زود آپ کن زود منتظرم بهم سر بزن نظر یادت نره وگرنه پوستت ار می کنم

[ بدون نام ] یکشنبه 22 فروردین‌ماه سال 1389 ساعت 03:12 ب.ظ

نمیتونم دانلود کنم :( با 4shared لطفا

چشم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد